بادبادک باز

کتاب بادبادک باز با عنوان اصلی The Kite Runner شاهکار ادبی کشور افغانستان در صدسال اخیر و اولین کتاب یک نویسنده‌ی افغان به زبان انگلیسی محسوب می‌شود. رمان بادبادک باز یا کاغذ پران به‌قلم خالد حسینی نویسنده‌ی مشهور آمریکاییِ زاده‌ی افغانستان، در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و همان سال اول جایگاه سومین کتاب پرفروش آمریکا و اروپا را به خود اختصاص داد. بادبادک باز تاکنون به بیش از ۴۸ زبان دنیا به چاپ رسیده است و اولین‌بار در بهار سال ۱۳۸۴ به فارسی برگردانده شد؛ به‌عنوان دو ترجمه‌ی برگزیده‌ی موجود در بازار ایران می‌توانیم از ترجمه زیبا گنجی و پریسا سلیمان‌زاده اردبیلی توسط انتشارات مروارید و ترجمه مهدی غبرائی توسط انتشارات نیلوفر نام ببریم. در ادامه می‌توانید معرفی کتاب بادبادک باز را مطالعه کنید.

معرفی کتاب بادبادک باز

داستان این کتاب‌ِ افغان سرنوشت دوستی دو پسربچه‌ با نام‌های امیر و حسن را روایت می‌کند؛ دوستانی که برادر شیری هم بودند اما تفاوت عمده‌ای داشتند،‌ امیر پسر ارباب، وارث اموال پدر و با اصالتِ پشتون بود، در مقابل حسن نوکرزاده، وارث درد و رنج والدین و از تبار هزاره. رفاقت میان این دو رفیق با تمام وفاداری و خیانت‌های بین‌شان تا ۱۲ سالگی‌‌شان ادامه داشت، در سال ۱۹۷۹ امیر به حسن یار و همراه همیشگی‌ خود خیانت کرده و به علت حمله‌ی روس‌ها همراه پدرش از افغانستان فرار می‌کنند. در آن ایام حکومت افغانستان تحت سلطه‌ی طالبان بود؛ حسن و همسرش را تنها به جرم هزاره بودن به قتل رساندند و تک‌فرزندشان (پسری به‌نام سهراب) را به اسارات گرفتند.

امیر که حالا نویسنده‌ای ساکن کالیفرنیا است، برای جبران خیانتی که به دوست خود کرده بود راهی افغانستان می‌شود تا سهراب را نجات دهد؛ بلکه وجدان آسوده و آرامش از دست رفته‌اش را باز یابد؛ در طی این سفر با مشاهده‌ی وضعیت نابسامان کشورش به‌یاد ایام کودکی‌ خود می‌افتد و خاطرات تاثیرگذارش را تعریف می‌کند.

نویسندۀ رمان با بیانی شیوا و رسا از زبان امیر، در قالبِ پرداختن به داستان‌های مختلف، تبعیض نژادی و فرهنگی‌ای را به تصویر می‌کشد که روی انسان‌ها برچسب می‌زند؛ فرهنگی که با خودبرتربینی و خودبزرگ‌بینی شخصی، موجب سرکوب فرد دیگر می‌شود؛ این در حالی است که شخصیت سرکوب‌شده اعتقاد دارد همه‌چیز در سایۀ عشق و فداکاری میسر خواهد بود، در فرهنگ این افراد، چون زندگی شیرین و ادامه‌دار است؛ پس اجازه نداریم به‌خاطر سختی و مشکلات چشم‌مان را روی عشق و محبت ببندیم.

مسائل سیاسی افغانستان قبل و بعد از ورود شوروی در حاشیه‌ی داستان قرار دارد و بیشتر تمرکز بر روی روابط و احساسات مردم معطوف است.

طبق گفته‌ی خالد حسینی کتاب بادبادک باز در ابتدا یک مجموعه‌ی داستانی بود؛ اما زمانی‌که با مخالفت از سمت ناشران روبرو شد آن مجموعه را به رمان تبدیل کرد. این رمان افغان سرشار از مضامینی چون تبعیض‌نژادی، خیانت، پشیمانی، دوستی و عشق بین پدر و فرزند بوده و این مضامین، مسائلی قابل درک برای تمام جهانیان هستند و صرفا محدود به افغان‌ها نمی‌شود بنابراین بادبادک باز به داستانی مورد علاقه و پسند ملیت‌های مختلف تبدیل شده است.

معرفی نویسنده؛ خالد حسینی

خالد حسینی‌زاده ۴ مارس سال ۱۹۶۵ در کابل متولد شد. پدر او دیپلمات وزارت خارجه افغانستان و مادرش معلم فارسی بود؛ به‌علت شغل پدرش در ۱۱سالگی افغانستان را به قصد پاریس ترک کردند؛ بعدها به علت کودتای کمونیستی در افغانستان و در پی آن برکناری پدر از کار در سفارت، پناهنده‌ی سیاسی کشور آمریکا شدند. حسینی مدرک لیسانس رشته‌ی زیست‌شناسی را از دانشگاه سانتاکلارا (Santa Clara) کسب کرد و در سال ۱۹۹۶ پس از دریافت مدرک فارق‌التحصیلی در رشته‌ی پزشکی دانشگاه پزشکی شهر سن دیگو به تحصیل در رشته‌ی پزشکی داخلی پرداخت.

«بادبادک باز» نخستین کتاب این نویسنده جوان است که نقش شایانی را در به شهرت‌ رسیدن ایشان ایفا کرد، او یک سال و نیم بعد از نوشتن این رمان تبدیل به نویسنده‌ای تمام‌وقت شد. «هزار خورشید تابان» و «و کوهستان به طنین آمد» به ترتیب دومین و سومین رمان خالد حسینی هستند که همگی با اقبال مواجه شدند و جمعا کتاب‌هایش فروش 38 میلیون نسخه‌ای برای وی در پی داشت. شاید یکی از دلایل موفقیت داستان های حسینی و بهتر دیده‌شدن آثارش نوشتن به زبان انگلیسی باشد؛ اما این نکته تنها می‌تواند در کنار جذابیت داستان و قلم خوب این نویسنده، ترکیب تکمیل‌ کننده‌ای برای شهرت کتاب هایش به حساب بیاید.

فیلم بادبادک باز

فیلم اقتباسی از کتاب بادبادک باز در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷ به کارگردانی مارک فورستر به نمایش عمومی درآمد و در همان سال جایزه اسکار را دریافت کرد. بازیگران خردسال فیلم همگی بومی کشور افغانستان هستند و زبان غالب فیلم را فارسی دری تشکیل می دهد. همایون ارشادی بازیگر مطرح کشور ایران نیز در این اثر هنرنمایی کرده است.

بهترین جملات کتاب بادبادک باز

  • ”بابا گفت: “فقط یک گناه وجود دارد والسلام. آن هم دزدی‌ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.”
    اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می‌دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می‌دزدی، حق بچه‌هایش را از داشتن پدر می‌دزدی. وقتی دروغ می‌گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می‌دزدی. وقتی تقلب می‌کنی، حق را از انصاف می‌دزدی. می‌فهمی؟”
  • ”گفت: «خیلی می‌ترسم.»
    گفتم: «چرا؟»
    گفت: «چون از تهِ دل خوشحالم! این‌جور خوشحالی‌ها ترسناک است!»
    پرسیدم: «آخه چرا؟»
    و او جواب داد: «وقتی آدم خوشحال باشد، سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!»”
  • ”امیدوارم اگر خدایی هم آن بالا هست به‌جز آماربرداری از ویسکی خوردن و گوشت خوک خوردن من، حواسش به چیزهای مهم‌تر دیگری نیز باشد!”
  • ”ناراحت‌شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین‌یافتن با یک دروغ است.”
  • ”اینکه می‌گویند گذشته فراموش می‌شود، درست نیست، واقعیت ندارد، چون گذشته راه خود را با چنگ و دندان باز می‌کند.”

کتاب بادبادک باز برای چه کسانی مناسب است؟

اگر جزء علاقه‌مندان به ادبیات داستانی هستید، بادبادک باز را بخوانید. این کتاب رمانی دراماتیک و پرفرازونشیب است؛ که از همان ابتدای داستان، با تصویرسازی قوی خود دست خواننده را می‌گیرد و به دل ماجراهایی می‌برد که تصورش هم قلب انسان را به‌ درد می‌آورد. تقریبا در هیچ‌یک از بخش‌های کتاب، یک خط مستقیم و داستانی تک‌جزئی نمی‌بینید؛ ازاین‌رو خواندن آن بعد از چند صفحه یک‌نواخت نمی‌شود و برای علاقه‌مندان به سبک داستانی خسته‌کننده نیست؛ از‌این‌رو معرفی کتاب بادبادک باز را برای آن‌دسته از افرادی که به‌دنبال کتابی داستان‌محور هستند، توصیه می‌کنیم.

درصورت مطالعه‌ی کتاب بادبادک باز نظر خود را در مورد آن با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

بیشتر بخوانید:

منبع: مجله بوکارو

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.