عقاید یک دلقک

کتاب عقاید یک دلقک نوشتهٔ هاینریش بل در سال 1963 در آلمان به چاپ رسید و توسط شریف لنکرانی و محمد اسماعیل‌زاده به‌زبان فارسی ترجمه شد. هانریش داستان دلقکی طردشده به نام هانس را روایت می‌کند که رابطه خوبی با خانواده، مذهب و سیاست ندارد و تنها کسی که تمام تمرکزش را به خود گرفتار کرده؛ ماری، عشق‌ازدست‌رفته او است.

خاطره‌هایی که ماری در زندگی هانس برجای گذاشت به‌مراتب دردناک‌تر از غمِ نبود او بود و در خط‌به‌خط کتاب ناظر دلتنگی هانس و خشم او نسبت‌به کسانی که موجب این جدایی شدند هستیم. درهمین‌راستا شاهد متن زیر در بخشی از داستان هستیم:

به ماری فکر می‌کردم؛ به صدایش که در گوشم می‌پیچید؛ به نفس‌هایش در سینه، دست‌هایش و موهایش، به تک‌تک حرکاتش و هرآنچه با هم تجربه کرده بودیم. من همچنین به زوپنفر فکر می‌کردم که قرار است با ماری ازدواج کند.

این رمان نه‌تنها دارای نویسنده مشهور و بزرگی است بلکه بازتاب خوبی در بین مردم داشته و با استقبال زیادی روبه‌رو شده‌است. هانریش ذهن مخاطب را با چالش‌هایی روبه‌رو می‌کند که او مجبور است در تقاطع عشق و مذهب یکی را انتخاب کند و این انتخاب تأثیر به‌سزایی بر آینده او می‌گذارد. انتخاب هانریش و ماری کدام است؟

کتابی که پیش‌رو دارید، یکی‌از آثار فاخر ادبیات جهان شناخته می‌شود و هاینریش بل به‌واسطهٔ نوشتن این کتاب مؤفق شده تا در سال 1972 جایزهٔ نوبل ادبی را کسب کند. تاکنون کتاب عقاید یک دلقک به بیش‌از 30 زبان ترجمه شده و در سال 1976 وویکش یاسنی، کارگردان اهل جمهوری چک، فیلمی از این رمان ساخته‌است. متن کتاب روان، گاهی تلخ و ناامید و گاهی طنزگونه است؛ طنزی که درون‌مایه‌ای مذهبی دارد.

دربارهٔ هاینریش بل

هاینتریش بل با نام کامل هاینریش تئودور بل در 21 دسامبر 1917 (جمعه، 30 آذرماه 1296 خورشیدی) در شهر کلن واقع‌در کشور آلمان به‌دنیا آمد. پدر او یک کابیت‌ساز ساده بود و شاید هیچگاه تصور نمی‌کرد که پسرش روزگاری نه‌چندان‌دور به یکی‌از بزرگ‌ترین نویسندگان ادبیات جهان بدل شود.

هاینریش بل در سال 1937 از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و پس‌از آن در یک کتاب‌فروشی مشغول به کار شد. احتمالاً در همین ایام بود که استعداد نویسندگی او بیدار شد؛ بااین‌حال، دوران او در این کتاب‌فروشی با شروع جنگ جهانی دوم خیلی زود به پایان رسید؛ زیرا او برای خدمت در جبهه‌های جنگ به سربازی فراخوانده شده بود. از 1939 تا 1945 او در جبهه‌های جنگ به نبرد با روسیه و دیگر کشورهای پرداخت و حتی در یکی‌از نبردها زخمی شد.

باوجوداینکه خانوادهٔ هاینریش بل دیدگاه‌های ضد نازیسم و هیتلر داشتند؛ اما فرزند این خانواده در ابتدا چنین دیدگاه نداشت؛ بااین‌حال تجربیات جنگ، تخریب‌ها، مشاهدهٔ اسرا و در رأس همهٔ آن‌ها، زحمی‌شدن وی در جبههٔ شرق موجب شد تا او از جنگ و درنهایت از حکومت آلمان نازی بیزار شود. این بیزاری را به‌وضوح می‌توان در آثار بل مشاهده کرد. پس‌از پایان جنگ جهانی دوم، هاینریش بل در سال 1945 با معشوقه‌ای، «آنه ماری»، در شهر کلن که 80 درصدش ویران شده بود، ازدواج کرد و در همان‌جا اقامت گزید. حاصل این ازدواج یک پسر بود که در کودکی براثر بیماری جان خود را از دست داد.

هاینریش بل با فرارسیدن دوران صلح تصمیم به تحصیل در رشتهٔ ادبیات آلمانی گرفت؛ در این دوره او برای گذران زندگی در نجاری برادرش کار می‌کرد.

او اولین‌بار با داستان‌های کوتاهش در عرصهٔ ادبیات مطرح شد. نخستین داستان کوتاهش را سال 1947 منتشر کرد. سال 2949 داستان «قطار به‌موقع رسید» را نوشت. این داستان دربارهٔ سربازی به نام آندراس است که سوار قطاری می‌شود که به‌سوی جبهه می‌رود، سربازی که ترس از مرگ دارد. ترسی که بقیه سربازان هم در آن شریک‌اند. همین داستان نام بل را به‌عنوان نویسنده‌ای ضد جنگ مطرح کرد و او را به شهرت رساند.

رمان بعدی او سال 1951 با نام «کجا بودی آدم؟» منتشر شد. در این رمان هم داستان دربارهٔ جنگ است و سربازهایی را مشاهده می‌کنیم که با انبوهی از درد و رنج از جبههٔ رومانی به آلمان برمی‌گردند.

پس‌ازآن و در سال 1963 هاینریش بل کتابی را نوشت که بیشترین شهرت او در ایران به دلیل این کتاب است. کتاب عقاید یک دلقک رمانی جذاب و کم‌نظیر از این نویسنده است که سقوط یک جامعه به‌خوبی در آن به تصویر کشیده‌است.

هاینریش بل و همسرش سال 1976 خروج خود را از کلیسای کاتولیک اعلام کردند. هاینریش بل سال 1985 درگذشت و در نزدیکی زادگاهش به خاک سپرده شد.

کتابخانهٔ شهر کلن بسیاری از دست‌نوشته‌ها و اسناد شخصی هاینریش بل را از خانوادهٔ او خریداری کرده و نگه‌داری می‌کند. البته بسیاری از این اسناد سال 2009 در جریان خرابی این ساختمان آسیب دید. هم‌اکنون خانهٔ هاینریش بل در ایرلند از سال 1922 به‌عنوان اقامتگاهی برای نویسندگان استفاده می‌شود.

معرفی کتاب عقاید یک دلقک

هاینریش بل در کتاب عقاید یک دلقک (ترجمه کتاب Ansichten Eines Clowns) داستان دلقکی مشهور اما طردشده را به‌نام «هانس» روایت می‌کند که مبتلا به افسردگی و مالیخولیا است. او فردی احساساتی، خیال‌پرداز، رک و بی‌پروا است. هانس از گفتن عقاید و باورهایش ترسی ندارد و سعی هم در تغییر یا تحمیل آن نمی‌کند. او ترجیح می‌دهد شکست بخورد ولی کاری را که باب میلش نیست، انجام ندهد. در بخشی از کتاب درهمین‌باره می‌گوید:

او در خانواده‌ای ثروتمند و پروتستان بزرگ شده‌است و در اواخر سنین نوجوانی، عاشق دختری به نام «ماری» می‌شود. ماری، دختری مذهبی (کاتولیک)، معتقد و با اوضاع مالی نه‌چندان مناسب است؛ کاملاً برعکس هانس که خانوادهٔ ثروتمندی دارد و به دین اعتقاد ندارد.

هانس دارای اخلاق و عقایدی خاص و متفاوت از مردم خودش است؛ همانند یک‌جزیره‌دورافتاده از قاره که تنها راه ارتباط آن با مردم، ماری است؛ چرا می‌گویم جزیره‌دورافتاده؟ چون او حتی حمایت خانواده‌اش را ندارد! ترک تحصیل، مخالفت با خواسته‌های آن‌ها و نداشتن رابطه‌خوبی با مادرش (که آن خود دلایل دیگر دارد) از علل نبودِ این حمایت است ولی با همه این مشکلات او هم‌دلی ماری را دارد و در کنار او نه تنها زندگی برایش رنگ دیگری دارد بلکه اجراهایش موفقیت‌آمیز و مملو از شکوه و رضایت‌مردم است؛ اما داستان به همین‌جا ختم نمی‌شود و دنیا روی دیگرش را هم به هانس نشان می‌دهد.

در زندگی همه ما لحظات و دوره‌هایی طاقت‌فرسا وجود دارد که وقتی از دور به آن نگاه می‌کنیم اتفاقی خاص را جرقه‌سقوطمان در تاریکی‌ها می‌دانیم؛ جرقه‌سقوط زندگی هانس زمین‌خوردن او در یکی از اجراهایش بود؛ از نظر حاضرین این یک زمین‌خوردن معمولی بود اما هانس این‌طور فکر نمی‌کرد؛ آری او در زندگی زمین‌خورده بود! هانس توانست زود از زمین بلند شود و زخم‌هایی که بر پایش جا مانده بود را به‌خوبی درمان کند اما زخم‌هایی که بر قلب و روحش نقش بسته بود به آسانی درمان نمی‌شد و ترمیم آن‌ها نیازمند حوصله زیادی بود. او تبدیل به دلقکی بی‌احساس و بی‌روح شد و کیفیت اجراهایش با افت شدیدی مواجه شد عمق این فاجعه را زمانی احساس می‌کنیم که او حتی پولی برای خرید سیگار ندارد (در حالی که پدر و مادرش از ثروتمندان شهر به‌شمار می‌روند). پر همین‌رابطه دیالوگ زیر را در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

فقط متعجب بودم. چه دردی کشیده بودم تا یاد بگیرم اینگونه بی‌تفاوت باشم. داشتن چشم‌هایی بی‌روح و خالی، جزئی از صورتم شده بود.

او داستانش را به شکل اول شخص در ذهنش مرور می‌کند که چگونه با ماری آشنا شده، چه رفتاری در برخورد با نازی‌ها از خود بروز داده یا چگونه به یک دلقک تبدیل شده و بعد از شکست‌خوردن چگونه با مشکلات مالی دست‌وپنجه نرم می‌کرده‌است.

شدت سنگینی باری که روی شانه‌های هانس قرار دارد؛ ممکن است بعضی‌اوقات خواننده را نیز بی‌اختیار به گریه وادارد!

به هیچ فکر کن نه به صدراعظم نه به کاتولیک‌ها، تنها به دلقکی فکر کن که در حمام اشک می­‌ریزد و قطرات قهوه روی دمپایی‌­هایش می‌­چکد.

من هنوز هم حرف نمی‌­زدم، فقط به او نگاه می­‌کردم. با چشمانی خالی مثل یک عروسک خیمه‌شب‌بازی؛ حتی عصبانی هم نبودم، فقط متعجب بودم. چه دردی کشیده­ بودم تا یاد ­بگیرم اینگون بی‌تفاوت باشم. داشتن چشم‌هایی بی‌روح و خالی، جزئی از صورتم شده بود.

معمولاً کتاب‌هایی که یک داستان را روایت می‌کنند، ساخته‌وپرداخته تخیل نویسنده هستند. با چرخی در کتاب‌فروشی‌های سطح شهر به‌وفور با چنین کتاب‌هایی مواجه می‌شویم.

کتاب عقاید یک دلقک جزو اقلیتی است که بهره‌گیری از اتفاقات نشئت‌گرفته از زندگی واقعی، آن را برای بسیاری از افراد خاص و یکتا می‌سازد. با مطالعهٔ کتاب به‌راحتی می‌توان متوجه شد که در بعضی قسمت‌ها احساسات واقعی نویسنده و شرایطی که شاید او در زندگی خود طعم آن‌ها را چشیده، در شکل‌گیری داستان نقش داشته‌است. همین موضوع باعث می‌شود تا پذیرش وقایع کتاب برای بسیاری از خوانندگان راحت‌تر باشد؛ درست همانند فیلم‌هایی که در تیتراژشان با جملهٔ «براساس حوادث واقعی» ما را میخکوب خود می‌کنند.

آثاری مانند «کتاب عقاید یک دلقک»، «زندگی با عشق چه زیباست» از لئوبوسکالیا یا «پروژه شادی» از گریچن رابین» و… همه از آن دسنه کتاب‌هایی هستند که نویسنده تجارب شخصی خود را هم در داستان دخیل کرده‌است.

همه ما تا اسم دلقک به میان می‌آید یاد اجرایی ساده ولی کمدی و خنده‌دار می‌افتیم که عاری از هرگونه سختی و چالشی بوده و وی بدون هیچ مشکلی است. شما در این کتاب متوجه خواهید شد که یک‌دلقک با چه شفقتی مواجهه می‌شود، هنگامی که با دلی‌شکسته باید روی صحنه برود و خنده به لب‌های شما بیاورد. او مطالب و واقعیت‌های تلخ‌وشیرین اجتماعی را بدون هیچ ابزاری به نمایش در می‌آورد که نیازمند تمرین‌های روزانهٔ بسیاری است.

کتاب عقاید یک دلقک برای چه کسانی مناسب است؟

  • افرادی که از داستان‌های عاشقانهٔ فلسفی لذت می‌برند، این کتاب را باب‌طبع خود یافت خواهند کرد.
  • آن‌دسته از افرادی که دوست دارند پس‌از مطالعهٔ یک کتاب، به فکر فرو بروند، کتاب عقاید یک دلقک را جذاب خواهند دید.
  • کسانی که طرفدار اثرهای ایمانی-فلسفی هستند و علاقه‌مند به رمان‌هایی که درون‌مایه‌های طنزگونه و در عین‌حال تلخ دارند.

بیشتر بخوانید:

منبع: مجله بوکارو

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.